01 February 2009

سی سال واژگان سیاسی مبهم حکومت اسلامی

سی سال گذشت. درحالیکه بازی با کلمات درعرصه ی سیاسی ایران موجی از سرکوب فرهنگی و سیاسی را به وجود آورد. شروع حکومت اسلامی با انقلاب درایران صورت گرفت، بنابراین رفتارهای تند انقلابی ازجمله درکلمات سیاستمداران و حاکمان جدید در ابتدا طبیعی به نظر می رسید اما این کلمات انقلابی و شعاری بعد از گذشت سی سال هنوز هم ادامه دارد و هرگز کارخانه ی واژگان سیاسی حکومت اسلامی توقف نمی کند!!
واژگان انقلابی درتمام دنیا تاثیرغیرقابل انکاری از گروه های چپ گرا داشته است. همین تاثیر درواژگان سیاسی گروه های چریکی و مبارز قبل از انقلاب درایران نیز وجود داشته است. کلماتی مانند امپریالیسم، بورژووا، زحمتکشان و غرب زده از جمله این واژگان هستند که البته درجریان انقلاب 57 و سال های اول بعد ازانقلاب بسیار شنیده می شد. اما به زودی با سرکوب این گروه های چپ گرا درایران این کلمات نیز از واژگان سیاسی حاکمان بعد ازانقلاب حذف شد.
آقای خمینی بسیارساده و بی پرده کلمات را استفاده می کرد و هیچ ابایی در استفاده از کلمات غیردیپلماتیک نداشت، البته وی دیپلمات هم نبود. او درروز ورود به ایران درسخنرانی معروف خود دربهشت زهرا تهران به راحتی از کلمه ی مردتیکه برای نام بردن شاه و نوکربرای ارتش استفاده کرد. از همانجا مردم شاهد استفاده کلماتی غیرمعمول درسخنان سیاستمداران جدید کشورشان شدند. البته تکیه کلام معروف آقای خمینی یعنی "لکن" بزودی درمیان صحبت های بیشتر مسوولین حکومتی هویدا شد. بطوری که حتی یک مدیرمدرسه هم تلاش می کرد بی ربط و با ربط این کلمه را استفاده کند و به نوعی پیرو خط امام باشد.
روزهای اول بعد از انقلاب مردم شاهد استفاده کلمه ی جدید "مستضعفین" بودند که ظاهراً به جای کلمه ی کارگران یا زحمتکشان چپ گرا ها استفاده می شد. این کلمه به زودی به کلمه ی مقدس و آرمانی حکومت اسلامی تبدیل شد. تمام شعارها برای کمک به مستضعفین طراحی شده بود. حکومت اسلامی حتی پا را فراتر گذاشت و آرمانهایش را برای مستضعفین جهان عنوان کرد. همه جا مستضعفین اولویت توجه و رسیدگی داشتند. تعریف این کلمه بسیار سخت بود کسی نمی دانست وافعاً چه کسانی مستعضفین هستند. آیا روستاییان که محرومیت های زیادی در دوران پهلوی کشیده بودند یا زاغه نشیان حاشیه ی شهر که دائماً تصویرهایی از زندگی مشقت بارشان با افکت صدای مشهور شلاق و شکنجه ی فرعون از تلویزیون حکومت اسلامی پخش می شد، کارگران بودند یا کارمندان، مردم فقیرجنوب شهر تهران، اقشار مذهبی و روحانیون یا گداهای گوشه ی خیابان و شاید هم همه ی اینها بودند؟!؟ اما در طول این سی سال آرمان های نجات و کمک به مستضعفین هیچگاه به واقعیت نپیوست و درحد شعار باقی ماند چرا که وضع گروه های مذکور نه تنها بهتر نشد بلکه در مواردی بدترهم شد! اگرچه باید اعتراف کرد که رفاه روستاییان و البته روحانیون به طرز چشمگیری افزایش یافت. بنابراین درسالهای اخیراین کلمه از واژگان سیاسی حکومت اسلامی حذف شد و کلمه ی جدید "قشرآسیب پذیر" خلق شد! اما این کلمه هم تعریف مشخصی ندارد و کسی به راحتی حد و مرز این قشراجتماعی را نمی تواند به درستی مشخص کند.
کلمات غیرقابل تعریف دائماً دراین سالها توسط سیاستمداران به کار برده شده است. کلمه ی معروف "استکبارجهانی" هنوز تعریف مشخصی ندارد. آیا این کلمه به جای امپریالیسم معروف چپ گراها استفاده شده است؟ آیا منظور از استکبارجهانی آمریکا است یا همه ی کشورهای غربی و دنیای سرمایه داری؟ آیا نمی توانیم به شوروی سابق یا روسیه فعلی استکبار جهانی بگوییم؟ آیا اسراییل هم مشمول این تعریف می شود؟ هنوز کسی به درستی به این سووالات پاسخ نداده است!
مردم هم کورکورانه این کلمات را درشعارها و صحبت هایشان استفاده کرده اند. نمونه بارز آن کلمه ی تکریتی است که برای صدام حسین در دوران جنگ استفاده می شد. بارها دیده ایم که چگونه رزمندگان درمصاحبه هایشان از کلمه ی تکریتی همانند دشنام برای صدام استفاده می کردند درحالیکه امروز می دانیم تکریت نام شهر زادگاه صدام حسین است!
این موضوع درمورد کلمه ی بعثی هم وجود داشت. درطول جنگ به عنوان کمله ی تحقیرآمیز برای ارتش عراق استفاده می شد درحالیکه امروز ما می دانیم "بعث" نام حزب حاکم درعراق دردوران صدام بود. جالب است که همین حزب درسوریه هم دردوران حافظ اسد حاکم بود و هنوزهم هست!
اما کلماتی نیز برای مخالفین حکومت اسلامی استفاده شد. "طاغوت" یکی از این ها است که مطابق لغت نامه ی دهخدا یعنی جادوگر، شیطان، دیو، باطل و هرچه که غیرخدا بپرسند و سرکشی از کتاب خدا.
این کلمه برای نظام شاهنشاهی استفاده می شد. اما با گذشت زمان دشمنان جدیدی برای حکومت اسلامی پیدا شد و این کلمه به فراموشی سپرده شد!
"منافقین" کلمه ی دیگری بود که به طور خاص برای سازمان مجاهدین خلق استفاده شده است اما گاهی برخی از اعضای مخالف حاکم نیز از این لقب بی بهره نبوده اند!
برانداز؛ واژه ای که معمولاً برای مخالفینی استفاده می شود که تصمیم گرفته شده است به سختی سرکوب بشوند!! استفاده از این کلمه یعنی اینکه کار طرف تمام است!
جاسوس کلمه ای است که بازهم برای سرکوب هرمخالفی ممکن است استفاده شود. جاسوس آمریکا از روزهای بعد از تسخیرسفارت آمریکا برای حذف مخالفین درون حکومت و لیبرال ها و غیره بسیار بکار برده شده است. اما اخیراً برای مجازات اعدام بدون شبهه از کلمه ی جاسوس اسراییل استفاده می شود. درحقیقت کسی به درستی نمی داند که وقتی افراد متهم به جاسوسی می شوند آیا واقعاً جاسوس هستند یا اینکه قرار است حذف شوند؟
معلوم الحال، واژه ی دیگری است که برای اخطار و یا اتهامات سنگین درآینده استفاده می شود! وقتی کسی با این کلمه خطاب می شود باید بداند که پست و مقام دولتی خود را ازدست خواهد داد و بزودی مورد بازجویی های بیشتری هم قرار می گیرد. البته گاهی بارمعنای این کلمه سبک تر است و فقط جهت توهین سیاسی و جداکردن افراد از محدودی قدرت استفاده می شود. لازم به ذکر است هنوز کسی تعریف درستی از این واژه هم نداده است و تعریف فوق بنابر تجارب شخصی عنوان شده است.
اما درسالهای اخیرآقای خامنه ای واژه ی "دشمن" را به جای تمام این کلمات بارها و بارها استفاده کرده است. دشمن دائما درسخنرانی های اخیرمقامات حکومت اسلامی استفاده می شود اما درواقع کسی نمی تواند به درستی محدوده ی دشمنان حکومت اسلامی را روشن کند. هرکسی یا هر کشور یا هرگروه و عقیده ای به فراخورموقعیت ممکن است مشمول این واژه شود، جالب است که وی از عبارت " دشمن نجیب" برای داریوش فروهر استفاده کرد!!
"آحاد مردم" ازعبارات دیگری است که مورد علاقه ی آقای خامنه ای بوده و بدین ترتیب در واژگان سیاسی حکومت اسلامی وارد شده و بارها توسط رسانه ها و مطبوعات استفاده شده است. البته واژگان دیگری مانند "هوشمند و هدفمند" که در تفسیرهای خبری و سیاسی بسیاربکاربرده می شود از کلماتی است که مورد علاقه ایشان است. اما استفاده مکرر و غیرضروری از این کلمات نیز آنها را بی معنی ساخته است.
عبارات آشنا و تکراری مانند "مشت محکم به دهان استکبارجهانی یا دشمنان یا یاوه گویان..." " سیلی محکمی به صورت یا دهان استکبارجهانی" و غیره همه از عباراتی هستند که بعد از انقلاب پدید آمده اند و البته صدا و سیما نقش مهمی درهمه گیرشدن و کاربرد شعارگونه ی این عبارات داشته است و هرگز ابایی از به کارگیری این کلیشه ها در برنامه های سیاسی ندارد.
فراموش نکنیم که عباراتی مانند "گفتگوی تمدنها"، "جامعه مدنی" و "گروه های فشار" نیز از دستاوردهای دوران اصلاحات بوده است!
"تهاجم فرهنگی" نیز که چند صباحی کاربرد فراوان پیدا کرده است از جمله عبارات خلق شده پس از انقلاب است. کسی نمی داند که چگونه فرهنگ، تهاجم می کند. چون فرهنگ فی نفسه یک رفتارمردمی است و عجیب است که رفتار مردمی بتواند به کشوری حمله کند! مثلاً ادبیات یک کشوربیگانه به ادبیات ما حمله کند. بدیهی است که این یک انتخاب خودخواسته است که شما به ادبیات کشور دیگری تمایل نشان دهید و هیچ ادبیاتی توانایی حمله به شما را ندارد مگر اینکه خودتان به میل خودتان آن را بپذیرید.
"تهاجم فرهنگی" عبارتی است که تعریف نشده است. ظاهراً این عبارت برای هراطلاعاتی خارج از نظام اطلاع رسانی حکومت اسلامی به کارمی رود.
اما یکی از جالب ترین واژه های حکومت اسلامی که در ماه های اخیرپدید آمده است، عبارت " براندازی نرم" است که ظاهراً مترادف عبارت انقلاب مخملی است! این عبارت حامل یک تناقض بزرگ است؛ چرا که اگر براندازی نرم صورت بگیرد یک تغییر منطقی و مردمی است نه صرفاً تغییر نظام سیاسی با استفاده از قدرت، استفاده از آن بیشتر برای حرکت های فرهنگی و اجتماعی است که به مذاق حاکم فعلی خوش نمی آید. نمونه ی آن هم اتهامی است که به برادران اعلایی وارد شده است.
به هر حال بی توجهی و تندروی مقامات حکومت اسلامی در استفاده از واژه های سیاسی ازآغاز انقلاب تا کنون دردسرسازهم بوده است به طوری که درکتاب "عبوراز بحران" اقای هاشمی رفسنجایی ذکر شده است که درچند سال ابتدایی انقلاب سران حکومت در نشستی تصمیم می گیرند از این پس به کشورهای دیگر حمله نکنند و از کلمات توهین آمیز استفاده نکنند!!
برخی ازاین واژه ها هم بار توهین آمیز خود را برای عموم مردم همراه دارند. مثلاً واژه رجال سیاسی هنوز تعریف درستی نشده است و بارها و بارها درانتخابات مساله ساز بوده است. آیا منظور از رجال سیاسی " مردان سیاسی" است یا قشر خاصی از افراد حکومتی و یا به اصطلاح حزبی. البته آقای آیت الله یزدی در یکی از نماز جمعه های تهران چنین گفت: .... مگه تو از رجال هستی که خانه ی خوب می خواهی؟ ماشین می خواهی؟.... می توان نتیجه گرفت تعریف این واژه ها گاهی با آنچه تصورعمومی است نیز بسیارمتفاوت است!!
حدود معنایی این واژگان گاهی بسیار مهم است. مثلاً تعریف کلمه ی "بدحجاب" می تواند کسی را مجرم یا تبرئه کند. ازهمه حساس تر کلمه ی کافراست. این کلمه در فقه اسلامی تعریف مشخصی دارد اما از نظر سیاسی درحکومت اسلامی تعریف نشده است! اگر تعریف کافر را غیرمسلمان بدانیم بنابراین چهارمیلیارد نفراز مردم جهان نجس می شوند و بنابرقوانین اسلامی تجارت مواد غذایی با آنها غیرشرعی است و صدها مساله ی دیگر!!
این که چرا واژگان سیاسی حکومت اسلامی نامشخص و مبهم است، بسیارساده است. چون اولاً متاسفانه درفرهنگ مردم ایران صراحت و شفافیت کمتر دیده می شود. دوماً بعد از گذشت سی سال هنوز مقامات حکومت اسلامی از صراحت دربیان اهداف و اعقاید واقعی شان به شدت پرهیز می کنند!!

3 comments:

Anonymous said...

baba hokomat fashistie dige . vaje sazi ham yeki az karhaye ravaniEye ke vase maghz shoyi anjam mide( va etehad albate0 . eeeeeeee ? tamasha? keya pakhsh mishe? shabake 4?

Anonymous said...

"amniyate meli" ro begoo. va "jasoos" . ye vaghtha kesani be jasoosi motaham mishand ke hich dastresi be etelaate mahramane nadarand. oonvaght che joori jasoosand ?

Anonymous said...

مايل به تبادل لينک با شماهستم درصورت موافقت اعلام فرماييد