صدا و سیما را در عرصه آزاد اندیشی محاکمه کنید.
این جمله را عزت الله ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما در همایش چهره های ماندگار گفته است. درپس این جمله ماجرای شنیدنی سانسور در صدا وسیما نهفته است. ماجرایی که امروز به یک دستگاه خودکار و غیرقابل کنترل تبدیل شده است. دیگر حتی خود مدیران این سازمان بزرگ نیز قادر به مقابله با این دستگاه نابودکننده مستقل نیستند.
تقریبا اکثر بینندگان و شنوندگان صدا وسیما از سیستم سانسور در این سازمان اطلاعی ندارند. این سیستم یک بخش کاملا مجزا است که به نوعی زیر مجموعه حراست صدا وسیما است. این سیستم سانسور "واحد بازبینی پخش " نامیده می شود که موازی واحدهای فنی پخش برنامه، فعالیت می کنند. یعنی اینکه وقتی برنامه ی تلویزیونی آماده می شود، پرسنل بازبینی پخش این برنامه را فریم به فریم نگاه می کنند و در مورد آن نظر می دهند. بازبین های پخش افرادی هستند که باید مورد تایید حراست قراربگیرند. یعنی اینکه یا باید سابقه همکاری با بسیج و ارگانهای مشابه داشته باشند یا اینکه از طرف این افراد معرفی بشوند. متاسفانه بیشتر این افراد از حداقل اطلاعات عمومی برخوردارند. اتفاقا این خصوصیت به آنها کمک می کند که کاملاً بدون تجزیه و تحلیل طبق بخشنامه های بازبینی پخش عمل کنند.
وقتی برنامه ای ضبط می شود باید حداقل 24 ساعت قبل از پخش در اختیار بازبین های پخش قراربگیرد. آنها برنامه را می بینند و درمورد همه چیز آن می توانند ایراد بگیرند. مثلاً گاهی یک یا چند صفحه شامل 18 یا 19 مورد برای یک برنامه سی دقیقه ای اشکال گرفته و برای تهیه کننده ی برنامه ارسال می شود. این اشکالات می تواند درباره ی موسیقی برنامه باشد یا حجاب زنان، افراد شرکت کننده دربرنامه یا کلاً محتوی برنامه. اما اینکه چه مواردی غیرقابل پخش هستند توسط بخشنامه هایی که دائم درحال صدور هستند مشخص می شوند. این موارد گاهی چنان زیاد هستند که تصورش برای بینندگان تلویزیون غیرممکن است. مثلاً برای حجاب کسانی که قرار است تصوریشان پخش شود سختگیری های زیادی می شود. اما این مسئله برای بینندگان عادی شده است. یعنی اینکه اگر شما بخواهید از زنان و دخترانی که درزندگی عادی می بینید تصویر بگیرد تقریباً حجاب 90 درصد آنها غیرقابل قبول است. از بیشتر کسانی هم که جلوی دوربین قرار می گیرند خواسته می شود حجابشان را تغییربدهند و موهای خود را بیشتر بپوشانند. بین بازبین های پخش اصطلاحاً معروف است که یک باریکه مو بیشتر نباید دیده شود. اما همین معیار برای زنان محجبه ی چادری طور دیگری تعریف می شود. حتی دیدن یک تارموی این زنان غیرقابل پخش است!
زمانی بینندگان تلویزیون متوجه این موضوع شدند که دردوره های انتخابات اخیر تصویر زنان با حجاب عادی روزمره که در مجامع عمومی دیده می شوند قابل پخش اعلام شد! این موضوع برای تبلیغات بیشتر و تشویق به حضور تمام اقشار مردم در انتخابات صورت گرفت. بنابراین بینندگان متوجه نمایش زنان با حجاب های متفاوت شدند که برای اولین بار در سیما جمهوری اسلامی پخش می شدند.
اگر از این به بعد به برنامه های تلویزیون توجه کنید متوجه این سختگیری می شوید. جالب است که بسیاری از زنان وقتی برای اولین بار مقابل دوربین قرار می گیرند ازاینکه گفته می شود "ً روسری خود را بازهم جلو بکشید" تعجب می کنند. این تقاضا باید چندین بار تکرار شود تا به حد قانونی برسد!!
درمورد تصویر مردان هم ضوابطی وجود دارد که آنها را غیر قابل پخش می کند. مثلاًٌ نوع پوشش یا مدل مو و ریش!
تصویر مردان با آستین های کوتاه در اغلب شبکه ها، غیر قابل پخش است. وجود هر نوع نوشته ی لاتین روی لباس غیر قابل پخش است. مدل موها باید ساده باشد. ریش هم ضوابطی برای پخش دارد!!
مثلاً ریش هایی که خیلی آراسته باشند در برخی از شبکه ها، قابل پخش نیستند. نمونه این موارد ریش به اصطلاح پروفسوری است که زمانی در شبکه ی خبر غیر قابل پخش بود!!
نمونه ی این سخت گیری ها نیز گفتگوی لوریس چکناواریان موسیقی دان ارمنی ایران است که به علت داشتن کروات در شبکه ی یک سیما غیر قابل پخش اعلام شد.
اما موسیقی هم داستان خود را دارد. همه می دانند که نشان دادن آلات موسیقی در سیمای جمهوری اسلامی ممنوع است ولی کمتر کسی می داند که انتخاب موسیقی برای پخش چه دشواری هایی دارد! به عنوان مثال آهنگ هایی که در آنها صدای ساکسیفون به وضوح شنیده می شود قابل پخش نیستند! یا اینکه معمولا از پخش موسیقی های پرهیجان غربی جلوگیری می شود. آوای زن به هیچ وجه نباید شنیده شود مگر اینکه در میان صدای مردان قرار بگیرد. در روزهای عزا موسیقی سنگین پخش می شود. با توجه به اینکه تعداد روزهای عزاداری در ایران بسیار زیاد است و شامل عزادای برای ائمه و پیامبر، ماه محرم، ایام فاطمیه، ایام ارتحال و البته عزاداری های مختلف برای ملت های مسلمان مختلف می شوند. در این روزها باید موسیقی اصلی فیلم یا برنامه تلویزیونی عوض شود و از موسیقی سنگین استفاده شود. البته برخی روزها مثل تاسوآ و عاشورا طبیعتاً سخت گیری بیشتراست.
پخش موسیقی در شبکه های مختلف و رادیو از ضوابط مختلفی پیروی می کند! مثلا سختگیری برای شبکه ی یک بیشتر از شبکه سه است!! یا اینکه رادیو پیام یا رادیو جوان آزادی بیشتری در پخش موسیقی های متنوع دارند و پخش موسیقی در شبکه ی قرآن کلاً ممنوع است!!
در مورد فیلم ها و سریال های خارجی از خلاقیت های نوینی برای سانسور استفاده می شود!! مثلاً همانطور که می دانید داستان سریال های خارجی در مرحله ترجمه و دوبله به طور کامل عوض می شوند. سریال " سالهای دورازخانه" شاخص این نمونه ها است. گاهی نیز در داستان، روابط افراد عوض می شوند مثلاً به جای دوست دختر، همسر یا خواهر استفاده می شود. برای سانسور لباسهای باز هم از نوعی افکت استفاده می شود که تصویر را زوم می کند؛ بنابراین قسمتی از بدن بازیگر که پوشش نامناسب دارد حذف می شود. این افکت باعث می شود نماهای باز به نماهای بسته تغییر کنند بنابراین کیفیت تصویر نیز تغییر می کند و این موضوع با چشم عادی نیز قابل رویت است.
سانسورهای سیاسی عجیب ترین قسمت ماجرا است. معمولاً در مصاحبه های تلویزیون تهیه کننده مجبور است قسمتهای زیادی از حرفهای مصاحبه شونده را به علت کمبود زمان یا طولانی شدن گفتگو حذف کند. این موضوع درتمام شبکه های تلویزیونی جهان صورت می گیرد. اما گاهی این موضوع مورد سوء استفاده قرار می گیرد. مثلاً در مصاحبه ای از دانشجویی سووال می شود آیا دانشجویان می توانند درفعالیتهای سیاسی کشور حضور پیدا کنند؟ او جواب می دهد: می توانند حضور پیدا کنند اما درکشورما، کسی به آنها این اجازه را نمی دهد!!
چون به تهیه کننده گفته شده است فقط نظرهای موافق قابل پخش هستند و معمولاً نظر موافق کمتر پیدا می شود او مجبور می شود قسمت دوم جواب را حذف کنند و فقط این قسمت را انتخاب کند:
می توانند حضور پیدا کنند!
بنابراین یک اظهار نظر انتقادی به یک نظر کاملاً موافق تبدیل می شود. این سانسور خطرناک باعث شده است عده ی زیادی از مصاحبه با تلویزیون خودداری کنند!
از طرفی تهیه کنندگان برنامه ها نیزدر مصاحبه با افراد عادی سعی می کنند فردی را انتخاب کنند که هم ظاهر قابل پخشی داشته باشد( حجاب و ریش مناسب) و هم حرفهای موافقی بزند یا اینکه بگوید چه چیزی باید بگویم؟
حتی در مورد صحبتهای برخی از مقامات سیاسی کشور که اصطلاحاً چپ گرا هستند این نوع سانسور اعمال شده است. البته باید درنظر داشته باشیم که بسیاری از چهره های اصلاح طلب و چپ گرا سیاسی غیرقابل پخش اعلام شده اند و اصولاً تلویزیون فرصتی به آنها برای حضور درمقابل دوربین نمی دهد!
شاید باور کردنش سخت باشد اما حتی صحبت های امام جمعه های تهران نیز گاهی سانسور می شود! شاهد این نوع سانسورها نیز اعتراض هاشمی رفسنجانی به سانسور صحبت هایش در تلویزیون است.
این سانسورها معولاً تهیه کننده را با دشواری های زیادی روبرو می کند. چون تهیه کننده ی برنامه مجبور است مثلاً موسیقی برنامه ای که کاملا آماده شده است را عوض کند یا قسمتی از صحبت های فردی را در قسمتی از برنامه حذف کند!! این ها یعنی صرف زمان زیاد و مشکلات فراوان.
گاهی این سانسورها چنان زیاد می شود که تهیه کننده برنامه به خودسانسوری متوسل می شود و قبل از اینکه برنامه را به بازبین پخش ارائه بدهد قسمتهای زیادی را سانسور می کند حتی قسمتهایی که شاید از نظر بازبین پخش اشکالی نداشته باشند!!
گاهی نیز مدیرگروه برنامه یا حتی رییس شبکه واسط قرار می گیرند تا از واحد بازبینی پخش درخواست کنند، برخی از سانسورها را نادیده بگیرند و اجازه پخش برنامه را بدهند تا بتواند در زمان تعیین شده پخش شود!
جالب است حتی فیلم یا سریالی پخش می شود و سالها بعد در تکرار همان فیلم یا سریال به علت تغییر بازبین های پخش سانسورهای بیشتری انجام می شود. نمونه ی مشهور آن هم فیلم هامون است که در پخش مجدد سانسورهای بیشتری صورت گرفته بود.
اما سووال این است که در مورد برنامه های زنده چطور سانسور صورت می گیرد؟
برنامه های زنده معمولاً شامل اخبار و مجله های تلویزیونی می شوند. اخبار با ضوابط بسیارخاصی پخش می شود و گروه خبر کاملاً در بخش کنترل شده ای کار می کنند. در خبرها، سانسورهای بسیاری صورت می گیرد که از دیده بینندگان نیز پنهان نیستند. حتی خبرهای علمی نیز سانسور می شوند!! چنانکه در خبرهای علمی صدا وسیما وقتی اکتشاف یا دستاورد علمی عنوان می شود از گفتن واژه دانشمندان آمریکایی خودداری می شود و واژه دانشمندن، استفاده می شود اما مثلاً گفته می شود دانشمندان ژاپنی یا روسی یا چینی . البته این انتخاب بستگی به روابط خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای دنیا دارد!!
در مورد سایر برنامه های زنده هم چاره ای اندیشیده شده است، اینکه بیشتر این برنامه ها در ساعات مرده پخش می شوند. یعنی در انتهای شب! مثل برنامه ی نود، دو قدم مانده به صبح، طلوع ماه و...
پخش برنامه ها در ساعات مرده باعث می شود بینندگان کمتری این برنامه ها را ببینند ازجمله طلاب مدارس علمیه، دانشجویان دانشگاه امام صادق و خانواده های مذهبی سخت گیر!!
با وجود این چاره اندیشی، یک نفر از واحد بازبینی پخش به نام ناظر پخش همواره درطول پخش برنامه های زنده در اتاق فرمان حضور دارد تا به محض اینکه احساس خطر کند موضوع گفتگو در برنامه را تغییر دهد؛ نمونه های آن در برنامه دوقدم مانده به صبح بسیار دیده شده است!
برنامه های زنده ای که در ساعات پربیننده مانند "مثلث شیشه ای" یا "به خانه برمی گردیم" پخش می شوند همیشه با مشکلات بسیاری روبرو هستند. چنانکه این مشکلات " مثلث شیشه ای" را به تعطیلی کشاند. گاهی هم مجری انتخاب شده ای مانند فرزاد حسنی تصمیم به شورش می گیرد و الباقی ماجرا...
تقریباً تنها برنامه ای که با کمترین سانسور روبرو بوده است برنامه "نود" است چرا که بینندگان ثابت این برنامه فقط به فوتبال فکر می کنند نه چیز دیگری!!
خلاصه اینکه از نگاه بازبین های پخش صدا وسیما هر برنامه ای می تواند غیر قابل پخش باشد چون هر حرفی یا هر سوژه ای یا هر فردی در ایران می تواند با نوعی تحلیل مخالف نظام و قوانین جمهوری اسلامی تلقی شود!!
30 December 2008
داستان سانسور
at
3:46 PM
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
داستان جالبی بود. خیلی از قسمت هایش را برای اولین بار می شنیدم
سلام دوست من تلاشهای شما در عرصه اطلاع رسانی قابل ستایش است اما آنچه مسلم است این است که هر مجموعه و سازمانی برای خود یک بایدها و نبایدها و حد و مرزهایی قائل است و این خاص رادیو و تلویزیون ما نیست و نکته بعد در مورد کامنتی که در نگارستان گذاشته بودید باید بگویم که با وجود دسترسی همگانی به ابزارهای رسانه ای - حرفه ای یا آماتور - دخل و تصرف در فیلمهای خبری و مستند و یا ابتکاراتی همچون تولید کلیپ یا گذاشتن موزیک و ... بر حسب علاقه شخصی افراد بر روی تصاویر امری غیر قابل انکار است لکن اینکه این تصاویر ساختگی است و اسرائیلیها به آن خبرنگار شلیک نکردند کمی بی انصافی ست و چشم و گوش بستن در برابر حقایق است موفق باشید
سلام دوست عزیز، از کامنت شما متشکرم.منظور من در کامنت نگارستان این نبود که سربازان اسراییلی به آن خبرنگار شلیک نکردند. منظور من این بود که بر اساس اخلاق رسانه ای درست نیست موضوعی که اتفاق افتاده است و ضبط شده است را بصورت زنده نمایش بدهیم. به نظر من اگر در انتقال یک واقعیت حدو مرزهای اخلاقی را رعایت نکنیم، حتی اگر آن واقعیت یک حقیقت مطلق باشد ما آن واقعیت را ضایع کرده ایم.
Post a Comment