08 February 2008

پرچم


در حالیکه مجلس عراق تلاش می کند طرح تغییر پرچم عراق را تصویب کند. گروه های مختلف مردم این کشور به شدت با این طرح مخالفند و اعتراضات گسترده ای شکل گرفته است. تغییر این پرچم شامل می شود ازحذف سه ستاره سبزرنگ که نشانه ی حزب بعث عراق بوده است. گفتنی است که میان این ستاره ها عبارت الله اکبر و ظاهراً با دست خط صدام حسین روی پرچم نوشته شده است. در کردستان عراق از زمان اشغال تا کنون، برای اعتراض به کشتارهای حکومت صدام و بعثی ها، هرگز پرچم قبلی برافراشته نشد و ایده تغییر پرچم توسط کردها مطرح شده است اما بسیاری از مردم عراق معتقدند تغییر این پرچم نادیده گرفتن خون افرادی است که برای این پرچم کشته شده اند! لازم به ذکر است اکثر کشته شدگان درحمله به ایران، کویت و سرکوب کردها و شیعیان جان خود را ازدست داده اند. گروهی هم غیر نظامیانی هستند که در این جنگها و حمله ی آمریکا و نیروهای متحد کشته شده اند.
اما مطلب فوق یادآور خاطرات جالبی است. تا چند سال پیش اگر از میدان بهارستان به سمت شمال و میدان ابن سینا حرکت می کردید ساختمان عجیبی جلب نظر می کرد. ساختمانی که پرچمهای مختلفی از کشورهای گوناگون برسقف آن برافراشته بود. ساختمانی معروف به ساختمان پرچم!
سالها پیش زمانیکه برای بازدید چند کارخانه در اطراف شهریار رفته بودیم به کارگاه تولید پرچم هم سری زدیم. صاحب کارگاه مردی میان سال بود که در تمام مدت دیدارصحبت کرد و ما شنونده بودیم. اینکه ساختمان پرچم در حقیقت اولین ساختمان اداری شرکت آنها است و پرچم هر کشوری که سفارش داده می شود بر سقف این ساختمان نصب می گردد. او تعریف کرد که دستور تاسیس کارگاه پرچم سازی توسط شخص محمد رضا شاه پهلوی صادر شده است. یعنی زمانی که وزیر امور خارجه فرانسه در دیدار رسمی وارد ایران شد. تا آن زمان پرچم هایی که درمراسم بازدیدها استفاده می شد، بصورت ابتدایی و غیرحرفه ای با رنگ آمیزی ساده روی پارچه های ساده تهیه می شدند. برخی از پرچم ها که مدت بیشتری استفاده داشتند به تولیدکننده های خارجی سفارش داده می شدند.
وزیر امورخارجه فرانسه برای بازدید وارد اصفهان می شود اما از بخت بد روزگار باران شدیدی می بارید و در مراسم رسمی خوش آمد گویی به وزیر، رنگ های پرچم قلابی به هم می ریزد و شبیه پرچم کارناوال های شادی می شود. آقای وزیر هم با دیدن این صحنه خشمگین بازمی گردد و هرگز اصفهان را نمی بیند! این افتضاح باعث می شود که شاه دستور تاسیس یک کارگاه پرچم سازی حرفه ای در کشور را صادر کند و این چنین ما به باشگاه پرچم سازان جهان می پیوندیم!!!!
صاحب کارگاه پرچم سازی از روزهای پررونق گذشته تعریف کرد. رفت آمد سران کشورهای مختلف و هم پیمانان شاه، روزهایی که ایران روابط گسترده ای با کشورهای جهان داشت و البته روزهای طلایی جشن های 2500 ساله، با سفارش صدها پرچم کشورهای مختلف!
وسرانجام انقلاب و یقه گیری شروع می شود. دولت انقلابی سراغ او می آید تا مقصر ساختن پرچم شاهنشاهی را پیدا کند. یعنی شخص فاسدی که شیروخورشید را بر پرچم ایران نقش زده است!!!! صاحب کارگاه اظهار بی گناهی می کند و می گوید: به ما سفارش دادند ما هم ساختیم. اگر شما هم چیز دیگری سفارش بدهید ما می سازیم!!!
دولت بنی صدرهم برای اولین بار پرچم فعلی جمهوری اسلامی با آرم الله و نوار خط کوفی الله اکبر درروی پرچم را معرفی می کند. صاحب کارگاه هم بی دریغ شیرو خورشید و تاج شاهنشاهی را حذف می کند و آرم الله را جایگزین می کند. روزهای کسل آور این کارگاه شروع می شود. چون اساساً جمهوری اسلامی با کشوری رابطه نداشته است تا دیدارهای دیپلماتیک صورت بگیرد!!! پرچم ها ی دوران جنگ نیز توسط پرچم سازهای غیرحرفه ای مراسم عزاداری ماه محرم تولید می شده است! بارقه های امید از وقتی شروع می شود که اولین اجلاس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران برگزار می گردد. سفارش ساخت چندین پرچم خارجی. ساخت پرچم ها شروع می شود یک هفته مانده به اجلاس وزارت امور خارجه تماس می گیرد و از کودتا در یکی از کشورهای آفریقایی و تغییر پرچم آن کشورخبر می دهد. چند روز طول می کشد تا طرح پرچم جدید دریافت شود. پرچم جدید با سرعت زیادی نقاشی می شود اما یک روز مانده به اجلاس خبر می رسد که دوباره گروه قبلی قدرت را به دست گرفتند و پرچم تغییر یافته است!!! خلاصه یک ساعت قبل از ورود هیات اعزامی کشورکودتازده پرچم جدید جدید آن کشور با قلم مو و به صورت دستی تهیه می شود و خوشبختانه هوا آفتابی بوده است و بارشی رخ نمی دهد!!!
از آن پس دوباره سفارش ها شروع می شود و به پرچم های پشت بام ساختمان، پرچم چندین کشورجدید ناشناخته آفریقایی و تازه استقلال یافته اضافه می شود! تا اینکه روزی باز وزارت امورخارجه درنامه ای از علت نصب پرچم کشورناشناس تایوان سئوال می کند! گویا سفیر چین به طور اتفاقی از روبروی ساختمان پرچم عبور می کرده است و این پرچم را می بینند و از وزارت امور خارجه توضیحاتی می خواهد. به هرحال چین کجا و تایوان بیچاره کجا؟ صاحب کارگاه از سفارت چین می خواهد پرچم آن کشور را سفارش بدهند تا جای گزین پرچم تایوان بشود!
او با آب وتاب به ما تعریف کرد که دو پرچم زیبای سرخ رنگ برای سفارت چین درست کردند و پرچم تایوان را پایین آوردند ویکی از پرچم های سرخ رنگ را جای آن نصب کردند!!!
امروزه که از جلوی ساختمان پرچم عبور می کنید خبری از آن پرچم ها نیست. نمی دانم چه اتفاقی افتاده است. شاید تولید کنندگان پرچم هم به جمع بساز و بفروش های مسکن پیوسته اند و می خواهند این ساختمان تاریخی را بکوبند و بسازند. به هرحال نمی توان کسی را به خاطر پولدار شدن و هم رنگ جماعت شدن سرزنش کرد!!
درواقع هویت یک ملت با چیزهای بی ارزشی ازدست می رود و با چیزهای بی ارزش تر تغییر می کند!

پانوشت: دوستانی که برای ثبت نظرخود با فیلترینگ blogspot مشکل دارند، لطفاً در آدرس زیر نظر خود را ثبت کنند
نظرات

2 comments:

Anonymous said...

tarikhe ma ke pore az parchamhaye takrang ochand rang o se goosh o chahar gooshi ke oomadan o raftan. balakhare az zamane derafshe kaviani be ba'd kheili ha parchame iran ro motabeghe meileshoon tagheer dadan vali khande dar tar az hame tojihate ketabhaye jadide madares dar morede ranghaye parchamie ke osoolan kheili pishtar az dalayeli ke barash zekr mikonan joz'e parchame iran boode.
rasti mostanade khoobi neveshti!

Anonymous said...

agha inja 4 ta irooni nemitoonan dore ham jam shan. moshkel asli ine: kodoom parcham?