03 November 2008

دایی جان ناپلئون1

چطور می شه باورکرد. آدم فکر می کنه توی اروپا همه چیز اونیه که توی خواب هم نمی تونست ببینه. البته باید اعتراف کنم همینطور هم هست. چرا که نه؟ روز اول ورودمان به لندن چه چیزی بیشتر از همه جالب بود؟
وقتی می خواستم صورتم رو بشورم. دستم رو بردم طرف شیر آب، یه لحظه فکر کردم این همونیه که توی خواب هم نمی شه دید!! اونجا دوتا شیرآب بود یه شیر آب سرد یه شیر آب گرم!!
وقتی سمت دستشویی بعدی هم رفتم همین ماجرا بود. راستش رو بخواهید در روزهای آینده انگلیسی ها به ما توضیح دادن که مردم لندن عادت داشتند لگن دستشویی رو ببندند و آب گرم و سرد رو بازکن تا توی لگن دستشویی مخلوط بشه و قابل استفاده برای شستشوی صورت یا دست بشه!! توجه کنید همون لگنی که توش فین می کنند...
انگلیسی ها تمام یادگارهای گذشته رو نگه می دارند. حتی اگه احمقانه باشه!!
بعد از اینکه با صحنه ی شیرهای آب سرد و گرم جدا روبرو شدم. یک فکر وحشتناک زد به سرم. سریع رفتم سمت حمام و خیره شدم به دوش!
خدا رو شکر انگلیسی ها همه چیز و از گذشته حفظ نمی کنند.

پانوشت: برای باور بیشتر خوانندگان عکس نبوغ بالای انگلیسی ها در پست بعدی منتشر خواهد شد!

No comments: