اگر این سئوال را از هر ایرانی بپرسید. اکثر پاسخ دهندگان با بی تفاوتی جواب منفی می دهند و معتقدند سران جمهوری اسلامی سرانجام با آمریکا سازش و از جنگ جلوگیری می کنند. آنها به قدری به این پاسخ مطمئن هستند که اصلاً در این مورد فکر نمی کنند و این دقیقاً دلیلی برای احتمال زیاد حمله ی آمریکا به ایران است!!!
اگر پنج ماه پیش از مردم می پرسیدید آیا بنزین در ایران سهمیه بندی خواهد شد؟ اکثر پاسخ دهندگان با بی تفاوتی جواب منفی می دادند!! با وجود اینکه در همان زمان مجلس و دولت در کش و قوس تصویب سهمیه بندی بنزین بودند. درحقیقت بعد از سهمیه بندی بنزین اتفاق خاصی صورت نگرفت. چون دولت به عناوین مختلف از میزان تعیین شده سهمیه، بنزین بیشتری برای مردم تامین کرد. اما چرا سهمیه بندی صورت گرفت؟ شاید به این دلیل که مردم روش کار با کارت های هوشمند و صرفه جویی در بنزین را یاد بگیرند و آماده یک کمبود و سهمیه بندی واقعی بشوند!!!
شاید وقتی سایت های جدید ضد هوایی در مرزهای غربی کشور را ببینید، براحتی توجیه کنید که در همسایه غربی هنوز شعله های جنگ وجود دارد و باید پیش بینی های لازم برای اتفاقات غیر منتظره را کرد. اما وجود کمپ های سربازان در میان دشت کویر و نصب ضد هوایی در خط مرکزی کویر، جایی که در تابستان امکان ذوب شدن هرچیزی وجود دارد، چندان توجیه پذیر نیست!
راستش را بخواهید سالها پیش زمانیکه ارتش آمریکا در اطراف طبس فرود آمد، با وجود تهدیدهای قبلی دولت وقت آمریکا، هیچکس از مردم ایران این اتفاق را پیش بینی نکرده بود. آمریکایها برای اینکه گروگانهای سفارتخانه خود را آزاد کنند، ایران را مدتها تحریم تمام عیار کردند و در نهایت گزینه آخر یعنی حمله نظامی را انتخاب کردند. البته ظاهراً طوفان شن تمام نقشه هایشان را بهم ریخت.
قبل از این حمله تمام دنیای غرب آماده تحریم اقتصادی ایران شدند. اما مردم ایران این موضوع را جدی نگرفتند. نتیجه آن هم تولد موجود جدیدی در اقتصاد ایران شد. تورم، موجودی که تا امروز هم گریبان مردم ایران را رها نکرده است و امروز دولتمردان ایران به حذف سه صفر از پول ملی می اندیشند!
زمانی که در همین مرزهای غربی کشور درگیری های پراکنده ای صورت می گرفت و هواپیماهای عراقی بارها به حریم کشور تجاوز می کردند، کسی احتمال وقوع یک جنگ تمام عیار را جدی نگرفت. هرچند از ماهها قبل تشنج بین روابط دولت ایران و عراق شروع شده بود و برخی از رسانه ها جهان این جنگ را پیش بینی می کردند. نتیجه آن هم هشت سال جنگ جنگ جنگ و جنگ بود!
مردم ایران زمانی تحریم اقتصادی را باور کردند که قند و شکر و کره و ... برای خوردن نداشتند! زمانی حمله نظامی آمریکا را باور کردند که تصاویر لاشه ها ی هواپیماهای آمریکایی را در وسط کشورشان دیدند! و زمانی جنگ با همسایه خود را باور کردند که تانک های عراقی در وسط خرمشهر جولان می دادند و هواپیماهای آنها فرودگاه پایتخت شان را بمباران می کردند! زمانی سهمیه بندی بنزین را باور کردند که صبح وقتی از خواب برخواستند، پمپ بنزین های سوخته را دیدند!!!
افکار عمومی مردم ایران و آمریکا بسیار به یکدیگر شبیه هستند. یعنی مردم در این دو کشور طوری فکر می کنند که حزب و دولت حاکم می خواهد. اگر دولت جمهوری اسلامی می خواهد مردم به جنگ فکر نکنند، آنها به جنگ فکر نمی کنند و اگر دولت آمریکا می خواهد مردم به جنگ فکر کنند مردم آمریکا به جنگ فکر می کنند! در حالیکه هم دولت آمریکا به جنگ فکر می کند و هم دولت جمهوری اسلامی!
دولت آمریکا به جنگ فکر می کند چون افکار عمومی باید به مسئله جدیدتری از مسئله قدیمی ترعراق فکر کنند. حزب جمهوری خواه می خواهد در انتخابات پیش رو پیروز شود. اما چه جوابی برای مشکلات عراق خواهد داشت؟ و چه برنامه ای برای بحران اقتصادی فعلی آمریکا درنظر گرفته است؟
دولت جمهوری اسلامی به جنگ فکر می کند چون راه دیگری ندارد!! اگر امروز نجنگد بالاخره این شتر در خانه اش خواهد خوابید. پس بهتر است امروز که شرایط مناسب تر است با این واقعیت روبرو شود. البته فراموش نکنید که جنگ آخرین گزینه است و بنابر یک عادت ایرانی تا به آخر هم خدا کریم است!!!
تجربه به سیاستمداران جهان ثابت کرده است که ایجاد بحران های بزرگتر و جدیدتر گاهی چاره ساز بحران های متعدد قدیمی است! تحمل هزینه این بحران ها نیز به دوش مردم و اقشاری است که مسلماً سیاستمداران در آن قشرها جایی ندارند!
دولت جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اثرات نامطلوب روانی در جامعه همچنان رویاروی نظامی با غرب را منتفی می داند. اما گاهی در سوتی های سیاسی مقامات نظامی مانند فرمانده جدید سپاه پاسداران، کشورهایی را که در حمله نظامی با آمریکا همکاری کنند، تهدید می کند!!! و از شکست نقشه های آمریکا در حمله به ایران به دلیل پیروزی ایران در مقابل آمریکا در عراق صحبت می کند!
اما آن چیزی که مسلم است اگر دولت جمهوری اسلامی به گزینه آخر برسد ، چه جنگی رخ بدهد یا ندهد، مردم ایران بهای سنگینی را خواهند پرداخت!
اگر پنج ماه پیش از مردم می پرسیدید آیا بنزین در ایران سهمیه بندی خواهد شد؟ اکثر پاسخ دهندگان با بی تفاوتی جواب منفی می دادند!! با وجود اینکه در همان زمان مجلس و دولت در کش و قوس تصویب سهمیه بندی بنزین بودند. درحقیقت بعد از سهمیه بندی بنزین اتفاق خاصی صورت نگرفت. چون دولت به عناوین مختلف از میزان تعیین شده سهمیه، بنزین بیشتری برای مردم تامین کرد. اما چرا سهمیه بندی صورت گرفت؟ شاید به این دلیل که مردم روش کار با کارت های هوشمند و صرفه جویی در بنزین را یاد بگیرند و آماده یک کمبود و سهمیه بندی واقعی بشوند!!!
شاید وقتی سایت های جدید ضد هوایی در مرزهای غربی کشور را ببینید، براحتی توجیه کنید که در همسایه غربی هنوز شعله های جنگ وجود دارد و باید پیش بینی های لازم برای اتفاقات غیر منتظره را کرد. اما وجود کمپ های سربازان در میان دشت کویر و نصب ضد هوایی در خط مرکزی کویر، جایی که در تابستان امکان ذوب شدن هرچیزی وجود دارد، چندان توجیه پذیر نیست!
راستش را بخواهید سالها پیش زمانیکه ارتش آمریکا در اطراف طبس فرود آمد، با وجود تهدیدهای قبلی دولت وقت آمریکا، هیچکس از مردم ایران این اتفاق را پیش بینی نکرده بود. آمریکایها برای اینکه گروگانهای سفارتخانه خود را آزاد کنند، ایران را مدتها تحریم تمام عیار کردند و در نهایت گزینه آخر یعنی حمله نظامی را انتخاب کردند. البته ظاهراً طوفان شن تمام نقشه هایشان را بهم ریخت.
قبل از این حمله تمام دنیای غرب آماده تحریم اقتصادی ایران شدند. اما مردم ایران این موضوع را جدی نگرفتند. نتیجه آن هم تولد موجود جدیدی در اقتصاد ایران شد. تورم، موجودی که تا امروز هم گریبان مردم ایران را رها نکرده است و امروز دولتمردان ایران به حذف سه صفر از پول ملی می اندیشند!
زمانی که در همین مرزهای غربی کشور درگیری های پراکنده ای صورت می گرفت و هواپیماهای عراقی بارها به حریم کشور تجاوز می کردند، کسی احتمال وقوع یک جنگ تمام عیار را جدی نگرفت. هرچند از ماهها قبل تشنج بین روابط دولت ایران و عراق شروع شده بود و برخی از رسانه ها جهان این جنگ را پیش بینی می کردند. نتیجه آن هم هشت سال جنگ جنگ جنگ و جنگ بود!
مردم ایران زمانی تحریم اقتصادی را باور کردند که قند و شکر و کره و ... برای خوردن نداشتند! زمانی حمله نظامی آمریکا را باور کردند که تصاویر لاشه ها ی هواپیماهای آمریکایی را در وسط کشورشان دیدند! و زمانی جنگ با همسایه خود را باور کردند که تانک های عراقی در وسط خرمشهر جولان می دادند و هواپیماهای آنها فرودگاه پایتخت شان را بمباران می کردند! زمانی سهمیه بندی بنزین را باور کردند که صبح وقتی از خواب برخواستند، پمپ بنزین های سوخته را دیدند!!!
افکار عمومی مردم ایران و آمریکا بسیار به یکدیگر شبیه هستند. یعنی مردم در این دو کشور طوری فکر می کنند که حزب و دولت حاکم می خواهد. اگر دولت جمهوری اسلامی می خواهد مردم به جنگ فکر نکنند، آنها به جنگ فکر نمی کنند و اگر دولت آمریکا می خواهد مردم به جنگ فکر کنند مردم آمریکا به جنگ فکر می کنند! در حالیکه هم دولت آمریکا به جنگ فکر می کند و هم دولت جمهوری اسلامی!
دولت آمریکا به جنگ فکر می کند چون افکار عمومی باید به مسئله جدیدتری از مسئله قدیمی ترعراق فکر کنند. حزب جمهوری خواه می خواهد در انتخابات پیش رو پیروز شود. اما چه جوابی برای مشکلات عراق خواهد داشت؟ و چه برنامه ای برای بحران اقتصادی فعلی آمریکا درنظر گرفته است؟
دولت جمهوری اسلامی به جنگ فکر می کند چون راه دیگری ندارد!! اگر امروز نجنگد بالاخره این شتر در خانه اش خواهد خوابید. پس بهتر است امروز که شرایط مناسب تر است با این واقعیت روبرو شود. البته فراموش نکنید که جنگ آخرین گزینه است و بنابر یک عادت ایرانی تا به آخر هم خدا کریم است!!!
تجربه به سیاستمداران جهان ثابت کرده است که ایجاد بحران های بزرگتر و جدیدتر گاهی چاره ساز بحران های متعدد قدیمی است! تحمل هزینه این بحران ها نیز به دوش مردم و اقشاری است که مسلماً سیاستمداران در آن قشرها جایی ندارند!
دولت جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اثرات نامطلوب روانی در جامعه همچنان رویاروی نظامی با غرب را منتفی می داند. اما گاهی در سوتی های سیاسی مقامات نظامی مانند فرمانده جدید سپاه پاسداران، کشورهایی را که در حمله نظامی با آمریکا همکاری کنند، تهدید می کند!!! و از شکست نقشه های آمریکا در حمله به ایران به دلیل پیروزی ایران در مقابل آمریکا در عراق صحبت می کند!
اما آن چیزی که مسلم است اگر دولت جمهوری اسلامی به گزینه آخر برسد ، چه جنگی رخ بدهد یا ندهد، مردم ایران بهای سنگینی را خواهند پرداخت!
No comments:
Post a Comment