14 October 2007

چی باید بگم؟!؟


دیدن عکس بالا مرا یاد خاطرات بسیاری می اندازد. شاید خیلی ها سئوال کنند که آیا این عکس واقعیت دارد؟ باید بگویم متاسفانه بله!
سخت ترین و پست ترین کار در صدا وسیما ضبط گزارش های خیابانی است. یعنی اینکه راجع یک موضوع از مردم کوچه و خیابان نظرخواهی کنید یا به اصطلاح مصاحبه خیابانی انجام دهید. این کار بی شباهت به گدایی در خیابان نیست. شما درست مثل گداهای خیابانی یا جوانان کلاهبرداری که معمولاً مدعی می شوند کیف پول خود را گم کرده اند و طلب پول می کنند، مجبور هستید جلوی مردم را بگیرید و از آنها خواهش کنید یا به ترفندهای گوناگون آنها را وادار کنید جلوی دوربین بایستند و به سئوالات شما پاسخ دهند. بیشتر عابرین پیاده وقتی گروه تصویربرداری را می بینند راهشان را کج می کنند یا سریع از جلوی دوربین رد می شوند و به شما پاسخ منفی می دهند. اما در این میان گروهی هستند که دقیقاً برعکس، آنها شما را پیدا می کنند!!! این افراد در میان گزارشگران صدا وسیما به عشق تصویری ها معروف هستند.
عشق تصویری ها ابتدا کنار یکی از افراد گروه تصویربرداری می آیند و از او قبل از هرچیزی می پرسند کدام کانال است؟!!!؟ بعد به اصرار ما به سرعت جلوی دوربین قرار می گیرند و همه آنها یک جمله می گویند: چی باید بگم؟
اینجاست که شما مجبور هستید به او قبل از اینکه سئوال را بگوید، جواب را دیکته کنید. چاره ای هم نیست چون به هر حال تهیه کننده از شما پاسخ های مورد نظر را انتظار دارد. یعنی اینکه اگر شما با پانصد نفر مصاحبه کنید و هیچکدام پاسخ مورد دلخواه تهیه کننده را نداده باشند درست عین این است که شما با کسی مصاحبه نکرده اید و همه مصاحبه ها غیر قابل استفاده است!!!! بنابراین یک گزارشگر نمی تواند برای ضبط یک مصاحبه تلویزیونی با پنج هزار نفر مصاحبه کند تا مثلاً یکی جواب مورد دلخواه تهیه کننده یا به عبارتی مدیران صدا و سیما را بدهد. بنابراین از یک راه غیراخلاقی ساده استفاده می کند: جواب را در ورقه ای می نویسد و قبل از اینکه مصاحبه شونده (عشق تصویر) پاسخ بدهد، به او پاسخ را می گوید یا از وی می خواهد ورقه را خوب بخواند و حفظ کند! گاهی با یکی دو برداشت مصاحبه ضبط می شود اما گاهی پیش می آید که مصاحبه افرادی به علت اضطراب روبروی دوربین یا حافظه کم یا ... به برداشت پنج و شش کشیده می شود بنابراین تصویر بالا خلق می شود!!
بی دلیل نیست که معمولاً در این مصاحبه ها، کلمات و جملات مشابهی را از مردم می شنوید. مثلاً در مصاحبه های انتخاباتی همه از حضور فعال، شرکت در تعیین سرنوشت، مشتی به دهان دشمنان، وظیفه شرعی صحبت می کنند و مثلاً کسی نمی گوید انتخابات برای او به علت شناخت زیاد یکی از کاندیداها اهمیت دارد یا اینکه انتخابات گام اول دموکراسی در هر کشور است یا جواب های دیگر!
گاهی نیز گزارشگران برای سهولت کار به مکان های خاصی مانند دانشگاه امام صادق می روند. چون گزارشگر مطمئن هست که جواب های مورد نظر قبلاً در ذهن دانشجویان این دانشگاه ضبط شده است. بنابراین نیازی به استفاده از ورقه هم نیست. فقط اشکال کار این است که مصاحبه شوندگان معمولاً ظاهری مشابه دارند!!!
اگرچه کار گزارشگران صدا و سیما غیراخلاقی به نظر می رسد اما عده زیاد مردم بی اراده و طوطی وار، این گونه رفتار را سبب می شوند. فراموش نکنید که شیطان فقط دعوت می کند نه کار دیگری!!!!

2 comments:

Anonymous said...

chi begam valla... haghe matlabo ada kardi.. kash mishod harki nazare khodesho migoft.. oon moghe che jazab mishodan in gozaresh haye khiabooni va motmaenan yeki az por tarafdar tarin barname haye sima mishodan na mese alan ke hta gozaresh mikhad pakhsh she hame channel ro avaz mikonan...

PS: che khabara shahriar kam peyda shodin ham khodet ham ayalet.. oon tanbal khanom ke dige weblogesham faramoosh karde!

Anonymous said...

salam behnam saram kami shogugh ast. vaght chandani nemikonam be weblog dustan sar bezanam. ama be zudi dobare khaham amad!!