سلام دوستان
این هفته همراه با خبر مرگ تاسف بار دو فیلمساز بزرگ جهان یعنی اینگمار برگمان فیلمساز سوئدی و آنتونیونی فیلمساز ایتالیایی بود. هریک از آنها در زمان حیات خود به قدری در حرفه یشان به اوج تبهر و شهرت رسیدند که نیازی به هیچ توضیحی در مورد شخصیت آنها نیست. اما در مقابل این اخبار غمناک از دنیای باشکوه سینمای غرب، خبر دردناک حادثه برای دو نفر از خانواده سینمای بی رمق و آسیب دیده ایران نیز شنیده شد. خبری که در همان انزوا و تنهایی امروز سینمای ایران فقط در بین اعضای سینما منتشر شد و مردمی که گاهی برای تماشای ستارگان سینمایی خود سی دی های غیرقانونی را از دستفروش های خیابان به قیمت کمتر از کرایه تاکسی تلفنی خریداری می کنند، هیچ چیز درباره ی آن نشنیدند!
پگاه آهنگرانی در هنگام فیلمبرداری از ارتفاع سقوط کرد و در صحنه ای دیگر مصطفی کرمی فیلمبردار، دچار برق گرفتگی شدید شد. مصطفی کرمی از اعضای خانواده سینمای کوتاه و نیمه حرفه ای ایران است. این یعنی نهایت مظلومیت، کمترین دستمزد ممکن، عدم بیمه اجتماعی و درمانی، عدم امنیت شغلی، اشتغال پراکنده و کار سنگین و آینده نامعلوم. به علت این برق گرفتگی دستها و پاهای خود را از دست داده است و اکنون در بیمارستان بستری است!! هنگام فیلمبرداری به گروه تولید گفته شده بود برق کابلهای فشار قوی قطع شده است اما مثل تمام سهل انگاری های رایج در کشور ما برق فشار قوی دست پای مصطفی کرمی را به شدت می سوزاند و او از ارتفاع زیادی سقوط می کند.
این داستان غم انگیز در روزهایی اتفاق افتاد که خبر تبرئه مقصرین حادثه سقوط هواپیمای سی 100 سی منتشر شد. در این حادثه تعداد زیادی از خبرنگاران و گروه تولید صدا وسیما کشته شدند. هنوز خاطرات همکاری با حسن نجفی و عیدی زاده را فراموش نکرده ام. حسن تدوینگر آنالوگ صدا وسیما بود. سالها بود که صاحب فرزندی نمی شد اما شش ماه بعد از اینکه دخترش به دنیا آمد در این حادثه کشته شد. آخرین مکالمه ام با عیدی زاده تصویربردار بازنشسته صدا وسیما را به یاد دارم. او مجبور بود بخاطر شهریه ی دانشگاه آزاد فرزندش و اجاره خانه بالا بعد از بازنشستگی تمام وقت کار کند. آن روزها در یک برنامه تلویزیونی مصاحبه های خیابانی ضبط می کرد. خیلی خسته بود گفت که دیگر خسته شده است تا کی می خواهد به این کار سخت و پست ادامه دهد. می گفت باید با التماس جلوی مردم را بگیرند تا در مقابل دوربین حرف بزنند. مردم نمی خواهند مصاحبه کنند. فحش می دهند. از صدا وسیما بد شان می آید! کاش این کار زودتر تمام بشود و البته این کار برای همیشه تمام شد!
واقعاً دوست ندارم این گونه خاطرات تلخ دوباره تکرار شوند. الان که این متن را می نویسم حال مصطفی کرمی وخیم است. تا کنون چندین میلیون تومان هزینه درمان او شده است. برای ادامه درمان گفته می شود بیش از 100 میلیون تومان دیگر نیز باید هزینه شود! اگرچه نمی دانم او بدون دست و پا می تواند باز تصویربرداری کند یا نه؟!؟
اگر مایل به کمک بودید هر مبلغ ممکن را به حساب شماره 210384448 بانک تجارت شعبه مهر به نام مصطفی کرمی واریز کنید.
پانوشت: عکسهای مصطفی کرمی در بیمارستان.
02 August 2007
یه درد دل ساده
at
4:36 PM
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
واقعاً واسه ی این دو نفر متاسفم. مخصوصاً برای آقای کرمی. چون سلبریتی هم نبوده! به هر حال براش دعا میکنم این تنها کاریه که از این فاصله میتونم انجام بدم و البته پستی در وبلاگم.. اینو هم بگم برخلاف داخل ایران که اصولاً مردم از خیلی چیزا خبر نمیشن این خبر اینجا به واسطه ی سایتهایی مثل بالاترین زود پیچید..
شادو سلامت باشی... در مورد پست قبلیت هم دور از جون
mamlekate ma hame chizash be hamechizash miyayad!
ey baba . inghadr na estandarde mamlekat ke dige bime nabodane bazigarane cinema va balad nabodan anjam jelvehaye vije aslan be hesab nemi ayad . zeval va tahe dare ham baraye cinemaye iran kame
Post a Comment