06 August 2007

تغییر، بایدی که اتفاق می افتد!!!

1- سوسول های قهرمان
تیم ملی بسکتبال ایران پس از سالها قهرمان آسیا شد و به المپیک راه پیدا کرد. زمانی که نوجوان بودم بسکتبال بازی می کردم و خیلی این ورزش را دوست داشتم اما در سالهای جنگ و دهه ی شصت فوتبال و کشتی ورزش مورد علاقه مردم و مسئولین بودند و خبری از بسکتبال و سایر ورزش ها نبود. اصلاً کسی تیم ملی را نمی شناخت و معمولاً این تیم مغلوب میدان های بین المللی بود. آن روزها معروف بود که می گفتند سوسول ها بسکتبال بازی می کنند. ماهم سعی می کردیم فقط برای خودمان بسکتبال بازی کنیم و نه کسی به فکر قهرمانی بود و نه به فکر تیم ملی! اما امروز درحالیکه قهرمانان فوتبال مغلوب از میدان های مبارزه باز می گردند. بسکتبالیست ها قهرمان می شوند. تیم تمام حرفه ای با بازی های جذاب!
نه شانس قرعه کشی و نه ضغیف بودن سایر تیم های آسیای هیچ یک عامل این قهرمانی نیست. بلکه حرفه ای بودن بازیکن های جوان که برخی حتی بازی در NBA را هم تجربه کرده اند!!! و اندامهای درشت با قد بالای دومتر دارند و همانند بولدیزر زمین حریف را از جا می کنند. پرتاب های دقیق و پاس کاری های درست، اعتماد به نفس بالا و از همه مهمتر مربی چیره دست شناخته شده ای چون ترومن؛ همه و همه از افرادی که در گذشته ی این مملکت سوسول نامیده می شدند قهرمانان ملی می سازد! این یعنی تغییر.

2- اشک ها و لبخند های دیجیتالی
یک روز خاص در ایران وجود دارد که به حق باید روز اشک ها و لبخند ها نامیده شود. روز اعلام نتایج کنکور؛ زمانی که دخترها و پسرها از صبح جلوی روزنامه فروشی ها صف می کشیدند و با شروع پخش روزنامه ها لحظات جذابی پدید می آمد! گروهی از خوشحالی فریاد می زنند، همدیگر را بغل می کنند و هر کسی را که می توانند می بوسند!( البته دو جنس یکسان) گاهی هم این اتفاق برای جنس های مخالف رخ می دهد!! گاهی دخترها جیغ می زنند، بالا و پایین می پرند تا به همه اعلام کنند قبول شده اند. ( معمولاً مهندسی کشاورزی دانشگاه آزاد) پسرها با حرکات اغراق آمیزی خوشحالی خودشان را بروز می دهند(حتی اگر فوق دیپلم دانشگاه آزاد ابرقوه علیا قبول شده باشند!!!) مادرها با تمام وجود فرزندشان را بغل می کنند و او را می بوسند(چون به هرحال نتیجه تمام پول خرج کردن های سرسام آور خود را گرفته اند!!!) حالا وقت تلفن زدن به فامیل و در وهمسایه است و تا انتهای آن شب صدها چشم را از حدقه در می آورند!!!
درمقابل، گروهی اشک می ریزند و چنان گریه می کنند که سر قبر مادرشان این چنین نخواهند گریست!!! حتی پسرها نیز از گریه کردن در مقابل دیگران ابایی ندارند. شاید با دلسوزی دیگران چاره ای پیدا شود! گاهی کنار پیاده رو دختری، دختر دیگری را بغل کرده است و هق هق او را گوش می دهد و نوازشش می کند. حالا چطور باید این خبر تلخ را به پدر و مادر رساند. کسی واقعاً جرات روبرو شدن با این پدر و مادرها را ندارد. پدر و مادر فقط منتظر خبر قبولی هستند، با وجود اینکه فرزندشان در طول دبیرستان هرگز معدل بالای 12 نداشته است!!!
چشم های قرمز پر اشک و دماغ های ورم کرده سرخ تصاویری هستند که مقابل آنچه شادی و سرور بقیه است، دیده می شوند.
اما امسال خبری از روز اشک ها و لبخندها نبود. دیگر چنین صحنه های در خیابان ها دیده نشد و هرگز مردم عادی نفهمیدند که نتایج کنکور کی اعلام شده است. داوطلبین کنکور( نه خم نشوید ورقه ای در کار نیست!) بله عرض می کردم داوطلبین کنکور امسال کارنامه های خود را از طریق اینترنت در رایانه های شخصی خود دیدند و فقط برای کامپیوترهای خود خندید و فریاد کشیدند و شاید هم گریستند و هیچ کس، کسی را در آغوشش نوازش نکرد!! این یعنی تغییر.

1 comment:

Anonymous said...

خیلی با این پستت حال کردم. مخصوصاً ..نه مخصوصاً نداره هر دو قسمتش عالی بود خداییش