16 May 2008

محلی برای گفتگوی تمدن ها

سال ها پیش رییس جمهور ایران، آقای خاتمی در نشست سران کشورهای اسلامی بحثی به نام گفتگو تمدن ها را مطرح کرد. این موضوع همانند سایر موضوع های مطرح شده در دوران اصلاحات از قبیل جامعه مدنی، توسعه سیاسی و خود کلمه ی آزادی تفسیرهای مختلفی داشت و تاکنون هم تعریف درستی از آنها در ذهن بسیاری از مردم ایران وجود ندارد.
چندی پیش از محلی بازدید کردم که این گفتگو تمدن های معروف را می توانستی ببینی و به راحتی بفهمی معنی آن چیست. محله ای به نام سلطان احمد در استانبول وجود دارد که مسجد یا کلیسای ایاصوفیا و خود مسجد بزرگ سلطان احمد در آنجا قرار دارد.
آن روز وارد مسجد سلطان احمد شدم. مسجدی سنگی با نقش های نه چندان ظریف اسلامی. در حیاط مسجد توریست های زیادی نشسته بودند. ازهمه جای دنیا! واقعاً شاید هرکشوری که به ذهن می رسید نماینده ای در حیاط مسجد داشت! همه منتظر بودند تا مراسم نماز تمام شود و وارد مسجد شوند. دختران و پسران چشم آبی و موطلایی اروپایی، چشم بادامی های شرقی، سیاه پوستان و مردمان درشت هیکل آمریکایی. روی تابلوای توضیح داده شده بود که همه باید سکوت را رعایت کنند. کفش های خود را به احترام در بیاورند و زنان روسری و دامن بلند داشته باشند.
همه هم می دانستند که اینجا یک مکان مذهبی است و باید تمام این موارد را رعایت کنند. من با اینکه همراه سایر مسلمانان می توانستم وارد مسجد شوم منتظر ماندم و همراه گروهی از اروپایی های چشم آبی از این طرف به آن طرف مسجد می رفتم تا اجازه ورود داده شود. نمی دانید چه حس عجیبی داشت وقتی می دیدم این افراد چقدر ذوق ورود به مسجد را دارند در حالیکه به ندرت کسی را در ایران دیده ام که چنین هیجانی برای ورود به یک مسجد یا مکان مذهبی داشته باشد.
نماز تمام شد. همه همان کاری را کردند که روی تابلو نوشته شده بود. وارد مسجد که شدیم معماری با شکوه مسجد چشم ها را خیره می کرد. لوستر ساده ی بزرگی از سقف آویزان بود و تا دو متری زمین فرود آمده بود. بطوری که قسمت پایینی نورانی شده بود و از قسمت بالایی جدا می شد. فرش قرمز مسجد و تجمع نور در قسمت پایین، فضای خاصی را به وجود آورده بود. همه ی مردم از کشورهای مختلف جهان حیران و شگفت زده غرق نگاه بودند. چند نفر در قسمت داخلی مسجد که ورود برای توریست ها ممنوع بود هنوز نماز می خواندند و سجده می کردند.
کنجکاوی در چشمان آبی تماشا کنندگان موج می زد. کنار من مرد ترکی ایستاده بود و به انگلیسی برای دختر مو طلایی آلمانی توضیح می داد که نمازگزاران چه می کنند و چرا خم و راست می شوند و چرا همه به یک سمت نماز می خوانند و چه می گویند! او سراپا گوش بود.
حس عجیبی داشتم. هرگز فرد مذهبی نبوده ام و هرگز توجهی به تبلیغ دین اسلام نداشته ام اما آن جا دیدم که چقدر دین اسلام می تواند محترم باشد.
از مسجد که خارج می شدم از کنار پسران و دختران روس عبور کردم و برای اولین باراز آنان بوی الکل نمی آمد. در حیاط مردی به انگلیسی به توریست های آمریکایی توضیح می داد که کعبه و مسجدالاحرام کجاست و چرا مسلمانان روبه قبله نماز می گزارند و چرا مسجد گنبدی به این زیبایی دارد و چرا ….
به هرحال اگر در ایران کسی از گفتگو تمدن ها صحبت کرده است درکشورهای دیگر مردم به دور از نظریه های سیاسی بغرنج مشغول این گفتگوی زیبا هستند. شاید بهتر است از این پس آرزوهایمان را قبل از برآورده شدن به زبان نیاوریم.

4 comments:

Anonymous said...

baradare man jahangardi mikhjone . yeki az bahsayi ke mamolan ostadashon behesh mipardazan jazabiathaye touristi gheyr az club sahel va injor chizast . migan hamin masjedhayi ke ma darim va hamin zendegie sonati ma irani ha mitone kheyli jazbe tourist kone . yani kambod tourist to iran be khatere nadashtane jazabiat nist . moshkel injast ke ma nemitonim motemadenane ba keshvarhaye goftego konim . inam bar migarde be kheyli chiza .

Anonymous said...

midooni ke sefarate iran be zanhaei ke tanhaei be onvane tourist bekhan varede iran beshan visa nemide?
midooni ke cheghadr mardom ehsas mikonan iran baraye jahan garda na amne? taze arezoo ghabl az bar avarde shodan esmesh arezoo ast

Anonymous said...

faghat hekayate masjed o mosalmani nist. inha be har chize motefaveti alaghe neshoon midan. dorost bar akse ma ke dar barabare har chiz motefaveti jebhe migirim. ke albate taghsir az kist o chist khod dastanist por ze abe chashm.

Anonymous said...

istanbul yeki az fogholade tarin shahr haye donyast... yeki az dalayelesham be nazaram hamin jam'e azdad kenare hame.. marekast in shahr.. man in masjedo kheyli doost dashtam. khod be khod dochare obohate masjed mishe harki varedesh mishe.. dar morede ehteram gozastan ke khob osoolan gharbi ha ba har chizi ebteda be saken ba ehteram barkhord mikonan ama age khalafesho bazkhord begiran oon moghe bayad bebinishoon! dar morede zogh margishoon ham ba harfe parvaneh movafegham.. ina ba har chize jadidi zogh mikonan.. ye chizam be ahmad begam lal namiram inke shahriar nagoft ke arezoo nakonim gofte be zaboon nayarim.. manzoresham fek konam harfe khatami o theorie goftegoye tamadon hashe ke faghat harfesho zad!
PS. rasti residan be kheyr shahriar.. dar zemn chelsee ham eyne esteghlal soorakhe!!!!