09 July 2007

پا توی کفش دیگران کردن!

دیروز فیلم مستند ((پیشواز از بانوی صلح)) ساخته ی ابراهیم مختاری درادامه ی دوره جدید نمایش فیلم های به نمایش درنیامده، در خانه سینما نمایش داده شد! این فیلم درباره ی پیشواز از خانم شیرین عبادی در فرودگاه مهرآباد هنگام بازگشت به ایران پس از دریافت جایزه ی صلح نوبل است.
خانم شیرین عبادی حقوق دان و مدافع حقوق بشر اولین ایرانی و اولین زن مسلمان و یازدهمین زنی است که در جهان موفق به دریافت جایزه ی نوبل می شود. اما هیچ خبری از این رخداد بزرگ در صدا و سیما پخش نشد و معدود روزنامه هایی که این خبر را منتشر کردند به نوشتن یک تیتر کوچک در کنار سایر عنوان های درشت تبلیغات های سیاسی معمول قناعت کردند. تیترهایی که از خبر تساوی و باخت های تیم ملی هم کوچک تر بودند!
پس از پایان نمایش فیلم جلسه نقد وبررسی با حضور ابراهیم مختاری و شیرین عبادی برگزارگردید. نکته جالب و قابل توجه این جلسه خاطرات و تجارب شیرین عبادی از ساختن فیلمی ازآقای فرشاد.. تنها شاهد دادگاه ماجرای کوی دانشگاه بود.
شیرین عبادی پس از اینکه میکروفن مقابل او قرار داده شد. با صدای بلند گفت: نیازی به میکروفن نیست چون من در کودکی از یک لحظه غفلت مادرم سوء استفاده کردم و یک میکروفن قورت دادم!!! این آغاز شیرین و طنزآمیز در طول توصیف مسایل تلخ حقوقی و خاطراتش نیز گاهی تکرار می شد و حضار را به وجد می آورد!
ماجرای فیلم ساختن او از یک آگهی در روزنامه شروع می شود یعنی زمانی که پدر عزت ابراهیم زاده قربانی ماجرای 18 تیر در حمله ی نیروی انتظامی و گروه فشار به کوی دانشگاه، برای پرداخت پول وکیل مجبور به آگهی برای فروش خانه ی خود در یک روستای دور افتاده می شود. اما شیرین عبادی به این پدر پیشنهاد می دهد که وکالت رایگان شکایت از گروه های فشار برای قتل پسرش را به عهده بگیرد. در حالیکه چندین وکیل دیگر نیز این پیشنهاد را ارائه کرده بودند. اما پدر عزت ابراهیم زاده به علت اینکه دخترش تنها عضو خانواده بوده که در تهران حضور داشته است پیشنهاد خانم عبادی را می پذیرد تا دخترش در رفت و آمد ها به دفتر او احساس راحتی کند و نگران ارتباط با یک مرد وکیل غریبه و عواقب آن در جامعه نباشد! در حقیقت این نگاه سنتی و محدودیت های روابط زنان در جامعه باعث گامهای نخست در به شهرت رسیدن خانم عبادی پس از سالها مبارزه و پژوهش می شود! خانم عبادی در طول پیگیری پرونده با آقای فرشاد که زمانی عضو گروه های فشار بوده و در اعمال غیرقانونی و غیر انسانی آنان نیزشریک بوده است، آشنا می شود و از او درخواست می کند تمام مشاهدات خود را مکتوب کند. اما به گفته خودش برای محکم کاری از شهادت او فیلمی نیز تهیه می کند! این اولین و ظاهراً آخرین فیلم مستند محض و کاملاًٌ واقعی خانم عبادی است. در این فیلم آقای فرشاد به افشای هویت گروه های فشار، برنامه ها ، به دست آوردن اسلحه، منابع مالی و حامیان اصلی آنان می پردازد.
اما مشکل زمانی آغاز می شود که فیلم توسط خانم عبادی به دادگاه و شورای عالی امنیت ملی ارائه می شود و فردای آن روز سی دی فیلم توسط دستفروش های خیابان انقلاب با صدای بلند فروخته می شود!!!! تلاش هایی نیز برای پیدا کردن عوامل فروش این فیلم انجام می شود اما نیروی انتظامی از پیدا کردن عوامل اصلی ناتوان می ماند! یا به عبارتی عوامل اصلی هرگز معرفی نمی شوند اماخانم عبادی و آقای فرشاد به جرم تشویش اذهان عمومی هر کدام به یک سال و آقای حمید یکی از دوستان خانم عبادی به 4 ماه حبس محکوم می شوند!
نقش آقای حمید بسیار جالب و شنیدنی است. خانم عبادی برای ساختن این فیلم از دوربین خانگی خود استفاده می کند. اما چون سه پایه نداشته است از آقای حمید درخواست می کند برای او سه پایه بیاورد. اما تا زمانی که حمید سه پایه خود را بیاورد فرشاد از سه پایه شخصی خود برای تصویربرداری استفاده می کند. بنابراین حمید وقتی به منزل خانم عبادی می رسد که فیلم ضبط شده است. او بدون اینکه بداند خانم عبادی سه پایه را برای چه منظوری می خواسته است آنجا را ترک می کند اما 4 ماه در زندان انفرادی اوین عواقب سه پایه بردن برای دوستان را تحمل می کند!!!!
خانم عبادی در پایان یادآور می شود که نتیجه ی پا توی کفش دیگران کردن و فیلم ساختن یک حقوق دان زندان است!!!!!

1 comment:

Anonymous said...

faghat khastam begam khoondam. chon aslan doost nadaram varede bahs haye siasi besham...
shado salamat bashi..