28 June 2007

قاعده بازی

دیپلماسی دردنیای امروز به یک علم پیچیده تبدیل شده است که براساس تئوریهای خود می تواند یک بازی سیاسی را طراحی کند. در این بازی هدف برد و باخت یا تساوی است و هرگز بازی بدون نتیجه پایان نخواهد یافت! بازیی که نمونه ی آن درحال حاضر بین جمهوری اسلامی و آمریکا در جریان است. آخرین اخبار حاکی از دیدار سفیران آمریکا و جمهوری اسلامی در عراق و نشست موفقیت آمیز علی لاریجانی و خاویر سولانا در لیسبون بوده است. درمقابل انگلیسی ها پیش نویس قطعنامه ای برای تحریم بیشتر جمهوری اسلامی را آماده می کنند!! اما این به معنی نزدیک شدن به تساوی در این بازی نیست. چرا که آمریکایی ها بر اساس دیدگاه نظم نوین جهانی و تنش های انتخاباتی پیش رو هرگز حاضر به از دست دادن این پیروزی نخواهند بود. از طرفی جمهوری اسلامی نیز آخرین سنگر دفاعی خود را به راحتی واگذار نمی کند.
اگرچه به نظر می رسد تا اینجا جمهوری اسلامی با طولانی کردن زمان بازی، پیروز میدان بوده است. اما در یک بازی شطرنج از دست دادن مهره های رقیب به معنی شکست او نخواهد بود بلکه ممکن است شما درگیر طراحی رقیب برای قرار گرفتن در شرایط غیر قابل برگشتی بشوید که سرانجام به سوی مات شدن از پیش معلوم حرکت کنید و منتظر اشتباه رقیب باشید تا شاید از مهلکه بگریزید. بازی دیپلماسی نیز گاهی شرایط مشابه دارد. البته باید اعتراف کرد که مردان سیاسی جمهوری اسلامی نیز بر خلاف تفکرات اپوزیسیون خارج از کشور یک عده آدم بی تجربه و کم سواد و روحانیون روضه خوان نیستند! چراکه علاوه بر تعداد زیاد افراد تحصیل کرده خارجی که همواره در جمهوری اسلامی نقش به سزایی داشته اند. یک ورک شاپ 28 ساله که هر روز با یک مسئله جدید سیاسی همراه بوده است، مردان سیاسی جمهوری اسلامی را کارآزموده کرده است. مثال روشن آن اشتباهات بی شمار احمدی نژاد بعنوان رییس جمهور کم تجربه در مقابل تصمیم گیریهای خردمندانه سایر سران جمهوری اسلامی است.
اما طولانی شدن زمان که امتیاز تصاحب شده جمهوری اسلامی است اکنون نتیجه معکوس دارد. امروز آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که باید از زمان استفاده مفیدتری کنند بنابراین درحال تسخیر پایگاههای رقیب هستند. آنان با سرعت به سوی ایجاد آرامش در عراق پیش می روند و راههای نفوذ جمهوری اسلامی را مسدود می کنند. این اتفاق در لبنان نیز صورت می گیرد. اگر چه در جنگ 32 روزه پیروز میدان حزب الله بوده است اما پس از کاهش سلاحهای مخرب و سنجش توان دفاعی و هجومی حزب الله امروز آنان در محاصره کامل نیروهای مخالف قرارگرفته اند و احتمال سازش آنان و خلع سلاحشان بسیار زیاد است. حماس دومین پایگاه تخریبی جمهوری اسلامی در قلب اسراییل با همین شرایط روبرو شده است. از سوی دیگر کسی نمی تواند به درستی تخمین بزند منابع استراتژیک نفتی آمریکا چقدر افزایش یافته است و آیا با گشودن این منابع می تواند بحران احتمالی بازار نفت را کنترل کند؟
غربی ها به راحتی زمان مورد نیاز جمهوری اسلامی برای رسیدن به دانش تولید سلاح هسته ای را می دانند و دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی هر تغییری را گزارش می کنند. اما جمهوری اسلامی از زمان مورد نیاز آمریکای ها برای رسیدن به سایر اهدافشان در محاصره جمهوری اسلامی اطلاع درستی ندارند. پس اکنون گذشت زمان به سود آمریکایی ها است نه جمهوری اسلامی!
باتوجه به شرایط چنین به نظر می رسد جمهوری اسلامی در بازی ناخواسته ای درگیر شده است که سرانجام باید به برخی از خواسته های رقیب تن دهد. درحقیقت سناریوی عراق برای ایران به نوع دیگری نوشته شده است. آمریکایی ها هر بار خواسته های خود را بیشتر می کنند و جمهوری اسلامی با ادامه مقاومت نیروی بیشتری را تحمل می کند! سهمیه بندی بنزین، نصب سایت های ضدهوایی در مرزهای غربی و جنوبی و حتی داخل کویرمرکزی ایران نشان دهنده ی آمادگی جمهوری اسلامی برای تحمل فشارهای بیشتری است. درحقیقت تئوری آب پز کردن قورباغه چندان دور از واقعیت نیست!!!
زمانی رقیب حاضر به دادن امتیازاتی برای بدست آوردن خواسته هایی بود اما اکنون او خود را با شرایط سازگار کرده است و از امتیاز وقت کشی جمهوری اسلامی بهره برداری بیشتری می کند.
این بده بستان دیپلماتیک به فروش یک کالا شباهت پیدا کرده است. خریدار با چانه زنی سعی دارد قیمت را کاهش دهد و فروشنده نیز بر قیمت خود پافشاری می کند، درحالیکه طرفین خواستار تبادل کالا هستند. اما اگر پافشاری بی جای یکی از طرفین به طول بینجامد سرانجام داد و ستدی انجام نخواهد شد و هر دو متضرر می شوند. باید منتظر شد تا دید این کالا به چه قیمتی خریداری می شود؟

No comments: